loading...

نوشته های یک مرد اردیبهشتی

این چند روزه که من زودتر می‌رم خونه و خانمم همه اش تو استرس است و نگرانه، اوضاع خونه ریخته بهم. لذا من بیشتر کار می‌کنم. غذا می‌پزم و رسیدگی می‌کنم. خوب البته م...

بازدید : 1473
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 3:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نوشته های یک مرد اردیبهشتی

این چند روزه که من زودتر می‌رم خونه و خانمم همه اش تو استرس است و نگرانه، اوضاع خونه ریخته بهم. لذا من بیشتر کار می‌کنم. غذا می‌پزم و رسیدگی می‌کنم. خوب البته من هم غذای حرفه‌‌‌ای نمی‌پزم.

عدسی و نیمرو املت و ازین چیزها. البته تصمیم دارم بزنم تو غذاهای حرفه‌‌‌ای تر.

لذا این پسر بزرگه زده تو غر.‌‌‌ای این چه غذا‌هایی است و غیره.

بعد بهش می‌گم پسر گلم مامانت اینهمه غذای خوب بهتون داده، حالا دوبار هم غذای بد بده. می‌گه اینها غذاهای تو است و خوب نیست.

بعد می‌گم این سر از اونهاست که دوست دخترهاش بعدا بگن نمره بیست کلاس رو نمی‌خوام. چون هم تنبله. هم غر غرو و هم مغرور.

بعد گفتند خودت چی : گفتم من اونم که زنه می‌گه : هم با دیگرونه. هم‌نامهربونه ولی چه کنم که دوستش دارم

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 5
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 50
  • بازدید ماه : 108
  • بازدید سال : 706
  • بازدید کلی : 37278
  • کدهای اختصاصی