loading...

نوشته های یک مرد اردیبهشتی

خانمم حالش خوب نیست. متاسفانه هر وقت هم خانواده ام می‌آن تهران و می‌رن بدتر میشه. در حالیکه ازشون متنفره، خیلی رو حرفاشون حساسه . به نظرم خیلی تو رقابت است. نمی...

بازدید : 500
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 2:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نوشته های یک مرد اردیبهشتی

خانمم حالش خوب نیست. متاسفانه هر وقت هم خانواده ام می‌آن تهران و می‌رن بدتر میشه. در حالیکه ازشون متنفره، خیلی رو حرفاشون حساسه . به نظرم خیلی تو رقابت است.

نمی‌دونم.

این روزها دو طرفه تو فشاره. از یه طرف فکر کنم با خواهرش و باجناق جدیده تو رقابت است. از یه طرف با جاری.

و تحمل اینهمه فشار رو نداره. لذا رد داده.

می‌خواد بده خونه جدا بگیره و تنها زندگی کنه‌. گاهی می‌که بیا جدا شیم.

گاهی چیزهای دیگه. کلا به نظرم هیچ نمیشه رو حرفاش حساب کرد.

مقدمه رو گفتم. پس حالش خوب نیست. حالا مسئله اینجا ست که مسولیت من چقدره؟

به نظر خودم منهم تو خراب بودن حالش مسولم. ‌درسته بخاطر سبک اشتباه زندگی و نگاهش به اینجا رسیده.‌ولی منم نباید ولش کنم و بزارم بده بیفته تو چاه.

از طرفی بفکر می‌کنم این بی ذوق شدنم بخاطر غر‌های اون است. مرتب در حال غر زدن است. و خوب معلومه که این حال آدم رو خراب می‌کنه. همه اش داره می‌ناله و منو مقصر همه چی می‌دونه. ‌البته گاهی حالش خوبه.

باید بهش روحیه بدم.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 21
  • بازدید کننده دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 120
  • بازدید سال : 1047
  • بازدید کلی : 37619
  • کدهای اختصاصی